«کلمات قانون را باید مانند الماس وزن کرد»
جملهی حکیمانهی بالا این روزها در محافل حقوقی چندان رایج نیست، اما گویا چند دهه پیشتر زبانزد بود. این جمله ما را به «اندیشیدن همچون یک حقوقدان» نزدیکتر میکند. سنجشِ واژهها، بخش مهمی از کار یک حقوقدان است. حقوقدان باید ترازویی چنان دقیق در دست داشته باشد که وزنِ واژههای
در ستایش اوراق کردنِ متنها
فرایند خواندن، برای من، شبیه فرایند «اوراق کردن» است. اعتراف میکنم هر نظریهای را به این قصد میخوانم که شبیخون بزنم و اوراق کنمش. هرچه بیشتر متنی را دوست داشته باشم، دقیقتر اوراقش میکنم. کلیت متنها و نظریهها، کمتر برایم جذابیت دارد. جذابیتِ یک نظریه را اغلب وقتی حس میکنم
ساواک و برنامههای رفاهی کارگری (ترجمهی قسمتی از کتاب «شکنجه و مدرنیته» نوشتهی داریوش رجالی)
نقش قیممآبانهی ساواک، با در نظر گرفتنِ سابقهی طولانیِ پلیسیگریِ ایرانی، تعجبآور نباید باشد بلکه میتواند نشان دهد که چطور اِعمال این قدرت اخلاقی به تضمین ثبات در بخشهای کلیدی اقتصاد ایران خدمت میکرد. ساواک حامی مطالبات کارگران بود؛ صرفاً اعتصابها را سرکوب نمیکرد. ساواک مأمورانش را، معمولاً در اتحادیههای
دربارهی ترجمهی «Law» به زبانِ فارسی
در زبان انگلیسی، در قلمروِ علم حقوق، واژهی «Law» معانی مختلفی دارد که از این میان در این یادداشت دربارهی معادلگزینی برای دو معنای مهمِ آن بحث میکنم. معنای اوّل سادهتر و سرراست است: «Law» به عنوان یک رشتهی علمی یا یک حیطه از معرفتِ بشری. هرجا که در